آشپزی ارثیه خانوادگی ماست
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۴۹۸۷۶۰
همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: یک قابلمه پر از «ماکارانی» نیمپز که تنها بچههای کوچکتر فامیل از آن استقبال کردند و با دل و جان خوردند! مادرش بین اقوام به پهن کردن سفرههای رنگارنگ و خوش عطر و طعم شهرت داشت و پدرش هم استاد کبابهای پیک نیکی و جنگلی بود. از سویی ترکیب طعمها را دوست داشت. اینکه در میان یک بشقاب بزرگ و سفید، یک خوراک در حجم کوچک را تزیین کند، همیشه از علاقهمندیهایش بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خوش کلام و خندان است. برای همین میگوید: «غذا را با لبخند درست میکنم. شاید به این دلیل است که لبخند به جزئی جداییناپذیر از چهرهام تبدیل شده است.» حسینی بیمقدمه گفتوگو را اینگونه آغاز میکند: «نخستین ماکارانی را که در ۹سالگی درست کردم دیگر مطمئن شدم، میخواهم آشپز شوم! مدام مجلههای آشپزی میخواندم و مادرم را با سؤالهایی مربوط به ترکیب مواد لازم برای تهیه غذاهای مختلف، غافلگیر میکردم. به هر بهانه میرفتم آشپزخانه و غذاهای ساده آماده میکردم. گاهی خوب میشدند و اعضای خانواده را با طعمهای عالیشان سر کیف میآوردم و گاهی هم براساس محاسبهها و تصوراتم پیش نمیرفتند و من میماندم و ظرف پر از غذای بدون طرفدارم! البته اغلب اوقات خلاقیت نیز به خرج میدادم و غذاهای بکر درست میکردم. غذاهایی که بسیار بر سر انتخاب اسم برای آنها کلنجار میرفتم! پس از تحصیل در دوره متوسطه، به سراغ آموزشگاههای معتبری که دستورالعملهای غذاهای ایرانی و بینالمللی آموزش میدادند، رفتم. دورهها را یکی پس دیگری میگذراندم و به تحقیق در همین زمینه نیز میپرداختم. تاریخچه غذاها را با توجه به جغرافیا و عوامل تأثیرگذار بر آنها بررسی و هم زمان در مراکز فرهنگی و هنری مختلف تهران، یافتههای خود را تدریس میکردم. معمولاً به دعوت سازمان میراث فرهنگی، داوری جشنوارهها را نیز برعهده میگرفتم.»
نیمرو در پوست پرتغالاو که در سال ۱۳۹۵ رتبه برتر نخستین جشنواره ملی غذاهای ایرانی را کسب کرده و از سویی داور نخستین جشنواره «آشپزی با قارچ» بوده است، ادامه میدهد: «به مرور به درخواست سازمانها و مراکز، فعالیتهای خود را بهعنوان مربی و داور در جشنوارهها و دانشکدهها آغاز کردم. از سال ۱۳۹۵ به برنامههای گوناگون تلویزیونی راه یافتم تا ضمن آموزش دستورالعملهای غذاهای ایرانی که بیشترینشان مربوط به «گیلان» و دستورالعمل غذاهای بینالمللی با فراوانی تنوع در کشور «فرانسه»، توجه مخاطبان را به سلامت غذاها معطوف کنم. یکی از مهمترین برنامههای تلویزیونی مربوط به طبیعتگردی و آشپزی در طبیعت بود که به دلیل استقبال زیاد، پس از آن عنوان «آشپز طبیعت» نیز به من الصاق کردند! در واقع نوعی تجربه آشپزی بدون امکانات اولیه بود.
برای مثال، درست کردن «نیمرو» در پوست «پرتغال» یا استفاده از ساقههای «کرفس» به جای «سیخهای کبابی»! سال ۱۳۹۸ کتاب ۲ جلدی خود را با عنوان «خوشمزههای نوین با مصلحات و تعادل سازی» منتشر کردم. کتابی که در آن بارها و در سطرهای مختلفش ذکر کردم غذاها تنها اسباب لذت نیستند و به سبب آنها میتوان به سلامت جسم و جان نیز رسید. پس از آن هم که (خدا را شکر) گذرم به برخی مراکز «بهزیستی» و کمیته امداد مناطق باز شد تا بهصورت رایگان، آشپزی تخصصی را به بانوان سرپرست خانواده و سایر علاقهمندان با هدف راهاندازی کسب و کارهای خانگی آموزش دهم. در حال حاضر بسیاری از آن هنرجوها، کسب و کارهای موفق خود را راه انداختهاند و غذای کارکنان دفاتر اداری و شرکتها را تأمین میکنند. حتی تعدادی جشنواره شاد و خوشمزه را برای کودکانکار یا بیسرپرست در مناطق غربی پایتخت برگزار کردیم. اتفاقهای خوبی که به اندازه آشپزی، دوستشان دارم و میخواهم ادامه دهم.»
آثار کرونا بر آشپزیدگرگونیهای «کرونا» به آشپزی نیز رسیده است. حسینی ضمن بیان این مطلب ادامه میدهد: «از زمانی که همهگیری ویروس «کووید ۱۹» آغاز شد، تلاش کردم با بهرهگیری از تجریبات خود و علم آشپزی، خوراکیها و نوشیدنیهای مقوی و متناسب برای از بین بردن این ویروس تهیه کنم و آموزش دهم. این مهم را حتی در صفحه شخصی خود در شبکههای مجازی به اشتراک گذاشتم. این پاندمی کسب و کارهای خانگی با پایه آشپزی را هم کساد کرده است.
بنابراین تعداد آموزشهای رایگان ویژه علاقهمندان با بضاعت مالی اندک و یا بانوان سرپرست خانواده را افزایش دادم تا به نوعی کسادی بازار آنها جبران شود.»
این بانوی هنرمند میافزاید: «هر حرفه و هنری برای موفقیت به عشق نیاز دارد. آشپزی هم از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین غذاهایی خوشمزه میشود که با «عشق» حتی بدون گرانترین مواد اولیه، پخته میشود. مرد و زن هم ندارد مهم این است که با عشق غذا بپزیم. لذت غذا خوردن در کنار خانواده نیز مهم است که نباید درگیر ودار روزمرگیها و گرفتاریها فراموش شود. برای همین، اصلِ آشپزی با عشق است که این همه سال در کنار همه
مشغلهها، آموزش رایگان و تخصصی را به افراد نیازمند از قلم نینداختهام.»
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: كروناويروس همشهری محله جشنواره غذاهای ایرانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۴۹۸۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعترافات تکاندهنده؛ ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
طی ۲۴ ساعت، ۳ جنایت وحشتناک خانوادگی در حالی رخ داد که طی آنها، ۲ زن و یک مرد به قتل رسیدند و ۲ نوجوان دوقلو هم بهشدت مجروح شدند.
روابط سرد عاطفی به جنایت انجامیدبه گزارش خراسان، اولین ماجرای وحشتناک همسرکُشی بامداد چهاردهم اردیبهشت هنگامی فاش شد که مردی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از مرگ همسرش پس از درگیری خانوادگی خبر داد. طولی نکشید که خودروهای پلیس وارد خیابان مهدی آباد ۳۰ در شهرک شهید رجایی شدند و با حفظ صحنه جنایت، مرد تبعه خارجی (افغانستانی) را در حالی به مقر انتظامی انتقال دادند که قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستورهای محرمانهای را برای بررسی مقدماتی صادر کرد و خود نیز عازم شهرک شهید رجایی (قلعه ساختمان) شد.
دقایقی بعد گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد نیز به سرپرستی سرهنگ، ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) نیز به محل جنایت رسیدند و بدین ترتیب تحقیقات میدانی قاضی «دکتر صادق صفری» برای بررسی زوایای پنهان این جنایت وحشتناک در حالی ادامه یافت که در ساعت ۲ بامداد تعداد زیادی از اهالی محل نیز در اطراف منزل محل وقوع قتل تجمع کرده بودند. به همین خاطر با دستور مقام قضایی، تدابیر خاصی برای امنیت محل به اجرا درآمد و جسد نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.
از سوی دیگر (متهم افغانستانی) تحت الحفظ کارآگاهان به صحنه جنایت انتقال یافت و در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به تشریح این جنایت هولناک پرداخت. متهم این پرونده جنایی که حدود ۳۷ سال دارد، در اعترافاتی تکاندهنده به مقام قضایی گفت: قبلا با همسر و ۲ فرزندم در قزوین زندگی میکردیم، اما اختلافات خانوادگی بین ما شروع شد و همسرم سرناسازگاری با من گذاشت. این بود که به پیشنهاد همسرم به مشهد آمدیم و در محله مهدیآباد ساکن شدیم. این اختلافات خانوادگی تا حدی پیش رفت که من دچار سوءظن شدم و به همین خاطر روابط عاطفی سردی بین ما به وجود آمد.
متهم همسرکشی در حالی که سعی میکرد همه این حوادث تلخ را به مشکل مغزی گره بزند، در ادامه اعترافاتش گفت: من مشکل مغزی دارم. به همین دلیل به همسرم گفتم با من بد صحبت نکن، چون این حرفها به درون قلبم میرود و سپس به مغزم میزند! ولی او توجهی به من نمیکرد و مرا از خودش میراند تا اینکه امشب باز هم به خاطر همان روابط سرد عاطف، به من کممحلی کرد. من هم که به شدت عصبانی شده بودم گلویش را با دستم فشار دادم و زمانی که بیجان شد با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم، اما افسر انتظامی گفت شاید هنوز همسرت زنده باشد. این بود که به اورژانس ۱۱۵ هم زنگ زدم و دقایقی بعد توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدم.
در پی اعترافات صریح مرد افغانستانی که همسر ۲۵ سالهاش را خفه کرده بود، قاضی ویژه قتل عمد از او خواست چگونگی قتل همسرش را به طور عملی روی عروسک خرسی صورتی رنگ فرزندش اجرا کند. او نیز روی کف اتاق دراز کشید و گلوی عروسک را با دستانش فشرد که همه آنها طبق نظر پزشکی قانونی با واقعیتهای صحنه قتل مطابقت داشت.
پس از بررسی ابعاد مختلف این جنایت، متهم به قتل با دستور قضایی به دایره قتل عمد پلیس آگاهی منتقل شد تا تحقیقات بیشتری در این باره صورت گیرد.
اتهام قتل عمد برای زن صیغهایدر حالی که هنوز ماجرای همسرکشی مرد افغانستانی ادامه داشت، حدود ساعت ۱۵ بعدازظهر چهاردهم اردیبهشت زنی با اورژانس ۱۱۵ مشهد تماس گرفت و مدعی شد همسرش با ضربه چاقو مجروح شده است، اما وقتی امدادگران اورژانس به محل حادثه واقع در خیابان کشاورز ۵ رسیدند، با جسد مردی حدود ۳۳ ساله روبهرو شدند که بر اثر وارد آمدن تیغه چاقو به قفسه سینه به قتل رسیده بود؛ بنابراین طولی نکشید که نیروهای انتظامی در جریان قتل قرار گرفتند و مراتب را به قاضی ویژه پروندههای جنایی مشهد اطلاع دادند.
دقایقی بعد، با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع حادثه، تحقیقات گسترده قضایی در حالی آغاز شد که گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی نیز وی را همراهی میکردند. جسد مربوط به مردی به نام «علیاصغر-ر» بود که در پذیرایی طبقه دوم ساختمان و کنار پنجره مشرف به خیابان افتاده بود. در همین حال همسر صیغهای مقتول که مدعی بود باردار است درباره این جنایت هولناک به مقام قضایی گفت: حدود ساعت ۱۴:۳۰ بود که شوهرم با همین وضعیت از بیرون وارد خانه شد و در حالی که به من میگفت «کمکم کن» عقبعقب رفت و کف پذیرایی افتاد. او بیرون از منزل درگیر شده بود و من اطلاعی از این ماجرا نداشتم!
این زن جوان در حالی خود را بیخبر از ماجرای درگیری همسرش نشان داد که اظهارات او برای قاضی ویژه قتل عمد باورپذیر نبود چراکه درپی این ادعاها، قاضی صفری دستور بررسیهای دقیق درباره وجود لکههای خون روی پلهها و حتی کفشهای مقتول را نیز صادر کرده بود و کارآگاهان نیز با بررسیهای دقیق هیچ نشانهای از وقوع جنایت در خارج از منزل را پیدا نکردند. این بود که «فاطمه-د» زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت.
او در اثنای اظهاراتش به اختلافات شدید خانوادگی اشاره کرد و گفت: مقتول شوهر صیغهای من است. او دیشب از شمال کشور به منزل آمد و چنین تصور کرد که فردی به غیر از من داخل خانه است به همین خاطر درگیری بین ما شروع شد و او با لگد در ورودی منزل را شکست که آثار آن هنوز هم وجود دارد. من هم با کلانتری محل تماس گرفتم که آنها به منزل آمدند و این حوادث را صورت جلسه کردند. امروز ظهر هم وقتی از بیرون منزل به خانه بازگشت، زخمی بود و به من گفت «کمکم کن!»
در حالی که زن جوان همچنان ادعای خود را تکرار میکرد، ناگهان قاضی ویژه قتل عمد از وی درباره جراحتهای روی دستش پرسید که متهم با نگرانی و اضطراب گفت: این زخمها مربوط به درگیری شب گذشته با شوهرم است. من از او باردارم و دلیلی ندارد که دروغ بگویم.
در پی ادعاهای این زن جوان، قاضی صفری اتهام قتل عمد شوهرش را به وی تفهیم کرد و بدین ترتیب او در اختیار کاراگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا بررسیهای بیشتری در این باره صورت گیرد.
قتل همسر با ۲۴ ضربه چاقوزوایای ۲ ماجرای وحشتناک همسرکشی در حالی زیر ذرهبین تحقیقات قضایی قرار داشت که ناگهان صدای زنگ تلفن در بامداد پانزدهم اردیبهشت نیز خواب را از چشمان قاضی ویژه قتل عمد مشهد ربود. خبر همسرکشی دلهره آور سومین ماجرای همسرکشی طی ۲۴ ساعت گذشته بود که مقام قضایی را به خیابان شهید چراغچی ۵ کشاند. اما این حادثه زمانی وحشتناکتر شد که سرگرد سید قطبی (رئیس تجسس کلانتری خواجه ربیع) از وخامت حال نوجوان دوقلو نیز خبر داد که هدف ضربات هولناک چاقو قرار گرفته بودند. به همین دلیل سومین ماجرای همسرکشی اهمیت ویژهای یافت چراکه هر لحظه احتمال داشت خبر تلخ دیگری در بیسیمهای پلیس به گوش برسد.
طولی نکشید که با حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در محل وقوع جنایت تحقیقات درباره این حادثه وحشتناک وارد مرحله جدیدی شد چراکه «الهه» (زن ۳۰ ساله) با ۲۴ ضربه چاقو به قتل رسیده بود و دختر و پسر دوقلو (خواهر و برادر مقتول) نیز در بیمارستان شهید هاشمینژاد بستری شده بودند.
پیگیریهای قضایی نشان داد «الناز» (دختر۱۶ ساله) به خاطر وضعیت وخیمی که داشت به اتاق عمل انتقال یافته و زیر عمل جراحی قرار گرفته است، اما وضعیت «الیاس» کمی بهتر از خواهر دوقلویش بود. در همین حال متهم به قتل که با حضور بهموقع گروه کارآگاهان و نیروهای تجسس کلانتری خواجه ربیع اطراف منزل پدرش دستگیر شده بود، مورد بازجویی تخصصی قرار گرفت و به قاضی دکتر صادق صفری گفت: سال ۹۳ با همسرم ازدواج کردم. البته قبل از او همسر دیگری هم داشتم. اوایل ارتباط دو همسرم با یکدیگر بسیار خوب بود و من هم ۲۲ سال کارمند یکی از موسسات مالی اعتباری بودم که اکنون نیز فعالیت دارد، ولی بعداز آنجا بیرون آمدم.
وی افزود: در این شرایط اختلافات بین همسرانم نیز آغاز شد و به حدی رسید که به ناچار همسر اولم را طلاق دادم. او از همان ابتدا مخالف ازدواج مجدد من بود، ولی من توجهی نمیکردم تا اینکه مدتی بعد به همسرم سوءظن پیدا کردم و با آنکه مسیر قانونی را در پیش میگرفتم، ولی باز رضایت میدادم و پرونده مختومه میشد.
خلاصه این اختلافات به جایی رسید که همسرم از حدود ۱۰ روز قبل با حالت قهر منزل را ترک کرد و به خانه پدرش رفت و در همین حال هم اصرار به طلاق داشت. امشب هم وقتی او را با آرایش غلیظ دیدم، با او تماس گرفتم، ولی مانند همیشه ماجرا را انکار کرد و مرا برای دعوا فراخواند. من که برای گفتگو با همسرم به منزل پدرش رفته بودم، ناگهان به خاطر پاسخهای سربالای او عصبانی شدم و چاقو را بیرون کشیدم. در حالی که ضرباتی را بر پیکر همسرم وارد میکردم، خواهر و بردارش جلو آمدند که آنها را هم با چاقو زدم.
تحقیقات افسران دایره تجسس که با نظارت مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع) و با دستورهای محرمانه مقام قضایی ادامه داشت، بیانگر آن بود که زوج مذکور دختر ۷ سالهای دارند و «رضا-ب» (متهم) قبل از دستگیری قصد خودکشی داشت که با حضور به موقع نیروهای انتظامی این تصمیم وی نافرجام ماند.